دیدن چهره های غمگین، افسرده، عصبانی و اخمو مربوط به امروز و دیروز نیست، که در مورد آن بگوییم و دنیای بدون غم، خشم و جنگ و سرشار از مهربانی و شادی، آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد. آرزویی که مقدمه غلبه بر تمام ناکامی ها است. شادی، این معجزه درونی، گره گشای بسیاری از رنج ها است که امروزه برای ما مفهوم غریبی است.
اصولاً تفریح یکی از نیازهای طبیعی بشر است و یک نظام اجتماعی و مکتب زندگی باید برای ارضای این خواسته طبیعی فکر کند. چه کسی میتواند درباره اسلام بگوید اسلام دین غم و اندوه و گریه و زاری و بینشاطی است در حالی که قرآن با صراحت میگوید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ »( سوره اعراف، آیه 32)
اسلام دین نشاط است. این آیه قرآن از محکمات قرآن و صریح است. طبیعی است که در این دنیا خداوند نشاط و شادی را با غم همراه قرار داده است. نشاط و شادی خالص در دسترس هیچ کس نیست، ولی در حدودی که قوانین و حق و عدالت اجازه میدهد، مردم با ایمان میتوانند از آن بهرهمند شوند و متعلق به آنهاست. «قل هی للذین آمنوا فی الحیاة الدنیا»؛ مال مردم با ایمان. ولی به شما مردمی که علاقه به نشاط دارید میگوییم که اگر نشاط خالص در این زندگی دنیا میسّر نیست، در روز رستاخیز، پیش خدا، برای مردم با ایمان پاک عمل، این آرزوی دیرین که در این جهان هیچ دستی به او نمیرسد، در آن جهان به او میرسد، به شرط ایمان و نیکوکاری. آیا با چنین مطلبی میتوان گفت که اسلام نشاط را بیارزش تلقی کرده است؟
لازمه شادی و شاد بودن چیزی نیست جز مثبت اندیشی و جست وجوی خوبی ها و زیبایی ها. انسان با نگرش منفی به دنیا چیزی جز روحیه ای افسرده، چهر ه ای غمگین و حالتی خشمگینانه ندارد و این نگرش منفی، تخریب گر جامعه است. در جامعه غم زده، انرژی افراد صرف برطرف کردن اندوه و ناراحتی شده و دیگر فرصتی برای تولید و توسعه باقی نمی ماند. به تجربه ثابت شده شادی و نشاط، ماده اولیه تغییر جامعه و تحول و تکامل درونی انسان ها است.